نتایج جستجو برای عبارت :

خورشید پاره‌ی جانش را شریک می‌شود

 صرف فعل گیلکی وؤسۊسن/ فارسی پاره شدن
 
¤ ماضی ساده (پاره شد) » وؤسۊس /vosus/
 ---------------------------------
 ¤ ماضی نقلی (پاره شده) » وؤسۊسه
 ---------------------------------
 ¤ ماضی بعید (پاره شده بۊد) » وؤسۊسه بؤ
 ---------------------------------
¤ ماضی ملموس (داشت پاره می‌شد) » وؤسۊسه دؤبؤ
 ---------------------------------
¤ مضارع ملموس (داره پاره می‌شه) » وؤسۊسه دره
  ---------------------------------
¤ مضارع اخباری (پاره می‌شه) » وؤسنه /vosənə/
 ---------------------------------
¤ مضارع التزامی (پاره بشه) » وؤسه
نازار دلی را که تو جانش باشی - هانی نیرو

دانلود آهنگ نازار دلی را که تو جانش باشی هانی نیرو

تصنیف نازار دلی را که تو جانش باشی
نازار دلی را که تو جانش باشی شاهرخ


دانلود آهنگ دل خون شود و تو در میانش باشی
اهنگ نازار دلی شجریان

دانلود آهنگ نازار هانی نیرو

دانلود تصنیف نازار دلی محمدرضا شجریان
برگشت خورشید به خاطر امیر المومنین علیه السلام (به روایت اهل تسنن)
ولی الله محدث دهلوی (از علمای بزرگ اهل تسنن) در کتاب اذاله الخفاء یک سند طولانی که منتهی به فاطمه دختر حسین (علیهما السلام) از اسماء بنت عمیس می‌شود روایت نموده که گفت: باری سر پیامبر (صلی الله علیه و آله) در بغل حضرت علی (علیه السلام) گذاشته بود و به آن حضرت وحی نازل می‌شد. هنگامی که سنگینی از رسول خدا زائل شد. به من فرمود: ای علی! آیا نماز فرض را خواندی؟ گفتم نه، فرمود: بار الها ت
متاسفانه مرورگر شما، قابیلت پخش فایل های صوتی تصویری را در قالب HTML5 دارا نمی باشد.
توصیه ما به شما استفاده از مروگرهای رایج و بروزرسانی آن به آخرین نسخه می باشد
با این حال ممکن است مرورگرتان توسط پلاگین خود قابلیت پخش این فایل را برای تان فراهم آورد.






دریافت
تصور کنید رفتید تو بانک هنگام نشستن شلوارتون پاره بشه :دی
تو دانشگاه باشی یه قدم بلند برداری شلوارت پاره بشه :دی
تصور کن تو دانشگاه رفتی پشت تابلو یهو ماژیک یا خودکارت بیفته خم بشی برداری شلورات پاره بشه :دی
تصور کن وسط خیابون خم بشی چیزی برداری شلوارت پاره بشه :دی
نخند فاجعست خو پای آبرو وحیثت وسطه .
راستی توی اینجور موقعیتا چیکار میشه کرد؟ چطور باس جمع و جورش کرد؟ اصلا میشه ؟ چطور باس راه بریم :دی
خخخخ نظرتونو بگید :دی
پیش از آنکه چشم ها مرزی برای حضور «او» پیدا کنند،
وقتی «او» با کلام و قلم خود تصویر می شد،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که جانی در جانش می دمید. 
گرمی روشن پرتوهای «او» به نقطه نقطه ی وجودش می تابید. 
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های «او» بود.
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین «او» پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد. 
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گردیدن. 
از در که بیرون می زد و راهی می شد «او» ضرب
در سراسر جهان، کاندوم‌های مردانه یکی از بهترین و البته ارزان قیمت‌ترین روش‌های پیشگیری از بارداری محسوب می‌شوند. شما می‌توانید از هر داروخانه محلی یا آنلاینی کاندوم سفارش بدهید و از بارداری و بیماری‌ها و عفونت‌های قابل انتقال از طریق روابط جنسی، پیشگیری کنید. اما کاندوم‌ها تنها تا زمانی سودمند و کاربردی هستند که پاره نشوند! در این مقاله قصد داریم چند دلیل پاره شدن کاندوم مردانه و نشانه‌های پاره شدن کاندوم را به شما معرفی کنیم.
متاسف
به ددلاین تحویل کارهای پژوهشیم نزدیک میشم و خیلی از کارها مونده. امروز برای یکی از کارها با شین صحبت می‌کردم. پذیرشش را برای دکترا گرفته و چند ماه دیگر می‌رود نیوزلند. چند روز پیش که با سین صحبت می‌کردیم، می‌گفت او هم دیگر دلش نمی‌خواهد برود. از جمع‌گرایی شرقی و ریشه دوانده شدنش در هویت و وجودمان می‌گفت و فردگرایی غربی. از تجربه‌های سخت مهاجرت و رفتن دوستانم می‌گفتم و او از پاره پاره شدن‌ها بعد از رفتن. امروز که صحبتم با شین تمام شد، ف
روزی که وطن جسم می شود....
روزی که وطن پاره پاره تن می شود.....
روزی که وطن پاره ی جگر می شود....
آن روز پاسدار شناخته می شود....
آن روز عامه مردم احساس امنیت می کند....
و آن روز بچه های ریز و درشت ، دختر و پسر آرام می خوابند....
و ....
امروز روز تولد اسوه ی همه پاسداران جهان است...
از گاندی تا ماندالا تا ... باکری و همت .... تا شهریاری ... تا قاسم سلیمانی ....
امروز روز حسین ع پسر رسول خدا، پیامبر گرامی اسلام است.
....
به قول قرآن کریم:
الَّذِینَ آمَنُوا وَهَاجَرُوا وَج
به ددلاین تحویل کارهای پژوهشیم نزدیک میشم و خیلی از کارها مونده. امروز برای یکی از کارها با شین صحبت می‌کردم. پذیرشش را برای دکترا گرفته و چند ماه دیگر می‌رود نیوزلند. چند روز پیش که با سین صحبت می‌کردیم، می‌گفت او هم دیگر دلش نمی‌خواهد برود. از جمع‌گرایی شرقی و ریشه دوانده شدنش در هویت و وجودمان می‌گفت و فردگرایی غربی. از تجربه‌های سخت مهاجرت و رفتن دوستانم می‌گفتم و او از پاره پاره شدن‌ها بعد از رفتن. امروز که صحبتم با شین تمام شد، ف
مردی ثروتمندعزرائیل نزدش آمد تا جانش را بگیردگریه و زاری کرد و مهلت خواست، اما عزرائیل نپذیرفتگفت:
همه دارایی ام را بگیر و فقط یک روز به من مهلت بده. باز هم فایده ای
نداشت. مرد گفت: پس فقط به اندازۀ نوشتن یک جمله به من وقت بده. عزرائیل
پذیرفتاو نوشت:من خواستم یک روز عمرم را 300هزار دینار بخرم، اما نفروختند.شما قدر عمرتان را بدانید، چون نه فروختنی است و نه خریدنی.
عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است
گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است
این چه شور است که بر پا شده در ارض و سماء
این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است
بانگ وفریاد به گوش آید از افلاک مگر
رحلت ختم رسولان و عزای حسن است
 
 
تشنه ی قطره‌ای از کوثر جام حسنیم
                                                    همه محتاج عنایات مدام حسنیم
به خدا شیعه و مأموم حسن بود حسین
                                                    ما غلامی ز غلامان غلام حسنیم
صلح او حافظ فت
 
 
 هر انسانی را قلعه‌ی امنی است... هان! زنهار که از قلعه بیرون نیایی‌که سگی نیمه‌جان هم تواند پاره پاره‌ات کند...
...
امّا چاره‌ای نیست در هر حال این را بگویی که رهزن شیّاد دغلباز نفوذ و فریب داند:‌
اللهم اجعلنی فی درعک الحصینه التی تجعل فیها من ترید...
پالاز این‌ها که سن و سالی ازشان گذشته، ثابت کرده‌اند که چیزی  نیستند و به دردی هم نمی‌خورند؛اما بچه‌ها...بچه‌ها برای من خی‌لی اهمیت دارند.من فقط دلم نمی‌خواهد که یک قطره خون از دماغ یک بچه بریزد‌.می‌فهمی؟حالا بگذار بزرگ‌ها هم‌دیگر را پاره پاره کنند.من دیگر اهمیتی نمی‌دهم.
/آتش بدون دود_نادرابراهیمی/
 ✍سگ من باش و چون سگان بانگ کن! شبلی عارف معروف به مسجدی رفت که دو رکعت نماز بخواند. در آن مسجد کودکان درس می خواندند و وقت نان خوردن کودکان بود. دو کودک نزدیک شبلی نشسته بودند.یکی پسر ثروتمندی بود و دیگری پسر فقیری. در زنبیل پسر ثروتمند پاره ای حلوا بود و در زنبیل پسر فقیر نان خشک. پسر فقیر از او حلوا میخواست.آن کودک می گفت: اگر خواهی که پاره ای حلوا به تو دهم، سگ من باش و چون سگان بانگ کن.آن بیچاره بانگ سگ کرد و پسر ثروتمند پاره ای حلوا بدو می داد
شهید علم: روایتی خواندنی از زندگی شهید رضایی نژاد که جانش را داد به بهای پیشرفت کشورش.
 
شهید علم : سید محمدحسین حسینی
بریده کتاب:
یک روز مهمانشان بودیم. صحبتمان گل انداخته بود که آرمیتا آمد. اورا نوازش کرد و بوسید. او را سخت در آغوش گرفته بود و میفشرد انگار میخواست آرمیتارا بخشی از وجودش کند. آرمیتا که رفت داریوش گفت :”من نمیدونم اونایی که تو حادثه ای کشته میشن چی به سر بچه هاشون میاد؟”بعد ازشهادت این جمله مدام در ذهن من تکرار میشد. آن را با یک
ما را رها کنید در این رنج بی‌حساب
با قلب پاره پاره و، با سینه‌ای‌ کباب
عمری‌ گذشت در غم هجران روی‌ دوست
مرغم درون آتش و، ماهی‌ بُرونِ آب

حالی‌ نشد نصیبم از این رنج و زندگی‌
پیری‌ رسید غرق بطالت، پس از شباب

از درس و بحث مدرسه‌ام حاصلی‌ نشد
کی‌ می‌توان رشید به دریا ازین سراب؟

هرچه فرا گرفتم و، هرچه ورق زدم
چیزی‌ نبود غیر حجابی‌ پس از حجاب

هان ای‌ عزیز! فصل جوانی‌ بهوش باش!
در پیری‌ از تو، هیچ نیاید بغیر خواب

این جاهِلان که دعوی‌ ارشا
علائم پاره شدن پرده بکارت چیست؟
از علائم پاره شدن پرده بکارت می‌توان به درد و خونریزی و احساس درد و سوزش اشاره کرد. در صورتی که پرده بکارت پاره شده باشد، امکان ترمیم آن با روش‌های مختلف وجود دارد.

ستاره | سرویس سلامت - بررسی نشانه‌ها و علائم پاره شدن پرده بکارت برای افرادی که به تازگی ازدواج کرده یا اولین رابطه جنسی را تجربه کرده اند یک دغدغه است. البته عوامل دیگری مانند تصادف‌ها، عمل‌های سنگین و ... نیز وجود دارد که می‌تواند به پرده بکارت
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید. 
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید. 
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید. 
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد. 
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گر
مدتی است که شغل جدیدی برای بسیاری از هموطنان ایجاد شده. قبل ها از ترس
گربه نمیشد آشغال گذاشت بیرون و آمدند برای اینکه گربه ها آشغالها را پاره
نکنند محفظه های سیمی درست کردند. الان از دست جستجوگران گنج داخل آشغالها
نمیشه آشغال گذاشت. تعدادشان هم آنقدر زیاد است که برای هر کوچه چند نفر
همیشه در حال کمین هستند. وقتی آشغال را می بریم که بذاریم، حتی اجازه نمی
دهند آشغال به سطل برسد و از دست آدم گرفته و پاره پاره اش میکنند.
بهرحال این هم از سهم آنه
باسمه تعالىاگر مال مسلمان مثل جانش محترم است چرا غصب؟ چرا دزدى؟اگر مواد مخدر خانمان برانداز است چرا اعتیاد؟اگر حجاب مصونیت است نه محدودیت چرا بىحجابى؟و اگر... چرا تصادف؟و کم فروشى؟و طلاق؟و ننوشتن دین و ترک عمل به بزرگترین آیه؟و
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید. 
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید. 
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید. 
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد. 
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گر
به حضرت رقیه، ناله هیچ طفلی در نیاد... ▪️به حنجر تیر خورده علی اصغر، همه دردها درمان‌ شه...▪️به بدن پاره‌ پاره علی اکبر، هیچ پدر و مادری داغ فرزند نبینه...▪️به ناامیدی ابوالفضل، هیچ امیدی در این روزها ناامید نشه... ▪️به غنچه زیبا قاسم، هیچ جوانی ناکام نشه...▪️به لب عطشان حسین، همه حاجت به خیر روا بشن....▪️به اسیری اهل بیت حسین، هیچکی سر دو راهی نمونن جز بین الحرمین..آمین یارب العالمین...
نمیدونم چه مرگمه
افسار پاره کردم
چرت و جمله ی قصار نمیگمآ
به معنی واقعی کلمه افسار پاره کردم
خشم و عصبانیت داره توم غوغا میکنه
کلا رد دادم
کاش حساب و کتابی نباشه و با مرگ همه چی تموم شه 
یه هیچ مطلق
در اون صورت کاش بمیرم
دلم عدم ه کان لم یکن میخواد
‌برم یه جایی که خودم باهام نباشه
از این خوده لعنتی بیشتر از همه چی رنجورم
صدا ذهنم را خراش می دهد اصلا از صدای ترمز قطار بدم می آید، نه خوشم می آید اصلا هردو چون از یک طرف ذهنم را پاره پاره می کند و از طرف دیگر صدای رسیدن است آهسته آهسته قطار می ایستد از این لحضه که همه بلند می شوند و شلوغی هم بدم می آید انگار با سرنگ استرس را وارد بدن می کنند
ادامه مطلب
اگر تلاش‌های بدن برای جنگیدن با فشار روانی بی نتیجه بماند و فشار روانی ادامه یابد، فرد وارد مرحله فرسودگی می‌شود.بدن در این مرحله پاره‌پاره می‌شود؛یعنی شخص در حالت فرسودگی فرو می‌رود و در برابر امراض و بیماری‌ها آسیب‌پذیر می‌شود. در مرحله‌ی فرسودگی گاهی صدمات جدی و جبران ناپذیری به بدن وارد می‌شود که ممکن است مرگ را به دنبال داشته باشد.
روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان
کم رفت و آمدی می‌گذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت
او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد. مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع
پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او
را به سختی تنبیه کند..
 
 
 
 
ادامه مطلب
 
تعداد ۵۰۰۰ کیسه جامبوبگ کف پاره مناسب برای دوخت مجدد با حدود قیمت هر عدد ۸۰۰۰ تومان بفروش میرسد، محل تحویل بندرعباس می باشد.
 
 
کیسه جامبوبگ کف پاره
کیسه جامبوبک کف (ته) پاره عموما در هنگام تخلیه بار پاره یا تیغ خورده‌اند و اینگونه جامبوبگ ها را می شود دوباره دوخت و به عنوان جامبوبگ دست دوم مجدد مورد استفاده قرار داد.
در کیسه جامبوبک کف (ته) پاره یک لایه بیشتر گونی در محل پارگی دوخته می شود، که همین امر سبب می شوند این مدل جامبوبگ نیز به چرخ
باید بنویسم. از این روزها که هم آرامند و هم غمگین. باید بنویسم از تو؛ که هم هستی و هم نیستی. از من که دو پاره شده است. پاره‌ای که دندان صبر بر جگر گرفته و دیگری که شوریده است. باید بنویسم که شاید از بار اندوهی که بر قلبم فشرده می‌شود چیزی در این نوشته‌ها جا بگذارم و بگذرم. باید بنویسم که این زمزمه هراس انگیز «ترسم که بمیرم، ترسم که بمیرم از این اندوه» در سرم کمتر تکرار شود. باید بنویسم و نمی‌دانم از کجای این رنج بگویم؛ که چراها سرگردانم کرده‌ا
پاره شدن تسمه تایم بیشتر در حال حرکت مخصوصا در جاده رخ می دهد! پس اگر در حال حرکت ماشین خاموش شد به هیچ عنوان مجددا استارت نزنید! با یه حرکت ساده می تونید بفهمید تسمه پاره شده یا نه و از چند میلیون تومان خسارت به موتور در هنگام استارت زدن جلوگیری کنید! اگر این اتفاق افتاد به هیچ عنوان استارت نزنید! ماشین رو بذارید دنده یک و هُل بدید، اگه ماشین توو دنده بود و حرکت کرد تسمه پاره شده و باید یدک کش خبر کنید و به تعمیرگاه ببرید و اگر ماشین حرکت نکرد ی
پدر یعنی ستون و قلب خانه پدر یعنی رئوف و جاودانه پدر یعنی شوم قربان نامش پدر یعنی خدا در روح و جانش پدر یعنی چراغ و نورِ خانه پدر یعنی عزیز و دلبرانه پدر یعنی تپش در قلب فرزند پدر یعنی رضایتِ خداوند پدر یعنی شریک و یار مادر پدر یعنی امیدِ عشق و...
آقا دقت کردین قبلنا آهنگا در همه حال خوش بوده؟ 
مثلا طرف بهش خیانت شده یه جوری میخونه منم عکساشو پاره کردممم نامه هاشو پاره کردممم
آدمای خوشی بودن کلا
 
نمیدونم اولین جلسه بود یا از اولین جلساتی که دهم بودیم معلم زیست اومده بود سر کلاسمون
داشت حرف میزد میگفت:
در بدن من جانوررررر
عزیزم❤ خیلی دوست داشتنیه
 
آقا یه برنامه پیشنهاد کنم؟ nature sounds ای که تو بازار هست انقده خووبه گوش کنید
مرد رعیت چنان باولع کار میکرد که جانش خیس عرق شده بود.
انگار که وضو گرفته بود، غسل کرده بود!
 
 
+من هم امیدوارم که حال شما خوب باشد. امیدوارم که زحمت مردم ما تلف نشود. همین الان که اینها را مینویسم، در دلم آشوب است. به قول ننه انگار تو دلم رخت میشورن!
آیا چشمان تو حقیقت را به من میگوید؟ یا زندگی از ابتدا چیزی دیگر بوده است؟ 
بسم او ...
شده تا به‌حال دیوانه‌ای به پستتان بخورد و شما عمیقاً به فکر فرو بروید که حکمت این اتفاق چه می‌تواند باشد.
چند روز پیش این اتفاق برای من افتاد. با فردی برخورد کردم که بی‌وقفه فریاد می‌زد، فریادهایی که از عمق جانش بود تا صدایش را به گوشم برساند
ادامه مطلب
هر آدمی یه موقع وا میده... نه اینکه همه اش محیط هولش میده. خودش دیگه نمیتونه متفاوت بودن تحمل کنه. ایا گناه آخرین سربازی با وجود دیدن فداکاری تمام دوستانش باز شمشیرش رو بنداز پایین قابل بخششه؟
دارم وا میرم ... چیزی که در پس سالها من رو من کرد داره آب میشه. دردی تا مغز استخوان روحم را پاره پاره میکنه.
کاش یکی که قبولش داشتم بهم میگفتم که چشمه؟
درد نابودیه؟ یا درد یک تولد؟
نمیدانم چرا همیشه با خودم در جنگم. جنگی میان خون و آتش. مگر جنگ بی قربانی میشه
پست فطرت هایی هستن که میلیارد میلیارد اختلاس میکنن اونوقت باید تو این ساعت شب صدای دعوای راننده ماشین شهرداری با مرد موتورسواری رو بشنویم که تو این سرما اومده کیسه زباله ها رو پاره میکنه تا لاش چیزی پیدا کنه.باهم درگیر میشن که پاره نکن کیسه ها رو،که حق داره، قبول نمیکنه چون نداره سیر کنه شکم خانواده رو که اینم از رو بدبختی ِ نه بدذاتی‌.خدایا...‌نمیشه تو دنیا خوشحال بود وقتی هنوز حال همه مردم خوب نیست
آیسون – پاره پاره
دانلود آهنگ آیسون به نام پاره پاره
Aysun – Parə Parə

 
 
دانلودآهنگ آیسون به نام پاره پاره
****    ****     ****
دانلود جدیدترین آهنگ های فارسی و ترکی
آهنگ آیسون به نام پاره پاره
****    ****     ****
متن آهنگ پاره پاره از آیسون
اُ سن ووران یاره منی اتدی پاره پاره منی سوگی بیرینی دلی الییب گوسترین ایشاره منی
اُ سن ووران یاره منی اتدی پاره پاره منی سوگی بیرینی دلی الییب گوسترین ایشاره منی
**** 
بیز اله بیر عشق یاشادیخ ناغیل لار دا دا او
می گویند خاک غم را سرد میکند... خاک سردی می آورد.اما مگر خاک ایران خاک است که خاصیت سرد کنندگی داشته باشد؟؟؟خاک ما ترکیبی است از خون و پاره های جگر داغداران پوشیده بر زخم های اندرون.با پاره های جگر مردم سرزمینم سرد شوم یا بر زخم های دل رهبرم آرام گیرم؟اصلا چرا باید سرد شوم؟ چرا نباید اشک بریزم؟ چرا. نباید از بار این درد سنگین بمیرم؟بر زخم هایم مباد که پینه ببندد.بر خون دلم مباد که د´لمه بزند.زخم هایم باید همیشه تازه بماند و خونم ابد در جریان... ت
کتاب خرخروی عرعرو هم پاره شد... توسط علی... اونم ساعت یک نصفه شب...
درحالی که پسرک کتاب رو آورده بود توی رختخواب تا براش بخونم، یهو به سرش زد که ببینه چطور میشه اگه این طرف صفحه رو بگیره بکشه و به اونور صفحه نزدیکش کنه!! که ناگهان برگه ی کتاب پاره شد. و علی با تعجب نگاهش کرد.
 گفتم پسرم! کتابت رو پاره نکن، خراب میشه ها!!! نگاهی به من کرد و بعد انگار که یهو یه چیزی یادش اومده باشه، زد زیر گریه!! حدود دودقیقه گریه کرد، بعد دوباره کتاب رو برداشت و صفحه ی بع
مخروط یکی از گونه‌های هرم است که قاعدهٔ آن دایره است.
یک مخروط یک شکل هندسی سه‌بُعدی است که از پایهٔ تختش (سطح مقطع مخروط) به آرامی یا به سرعت (به سطح قاعده و ارتفاع بستگی دارد) تا راس باریک می‌شود.
 
                                    
                                                             
 
بخش های مخروطی نام اشکالی است که ابتدا باید چند تعریف زیر را یاد گرفت :
صفحه مخروطی : دو پاره خط قاطع در فضا را در نظر بگیرید . حال اگر یک پاره خط از آن دو حول پاره خ
بسم الله الرحمن الرحیمهدیه های شعبانیه (16گاهی وقت‌ها بعضی از آدم‌ها را باید به شیوه‌ای خاص آگاه کرد. اپاره آجرروزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران‌قیمت خود با سرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می‌گذشت.
ناگهان از بین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان، یک پسربچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد. پاره آجر به اتومبیل او برخورد کرد.
مرد پایش را روی ترمز گذاشت، سریع پیاده شد و دید که اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت تا او را به سخ
چند باره شنیده بودم و هر بار خیالم پر کشیده بود
چندین باره شنیده بودم و باز خندان تر و سبکتر دل را مى گرداند 
از متنش که کنار رفتى
دوباره شنیدمش
اگر چه زیبا بود و خوش آهنگ،
دیگر مرا نگرداند
با تو دلنواز بود
بى تو تنها شاید گوش را نواخت 
جان از تنش جدا شده بود
بر پیکر بى جانش آسمان بارید و زمین سوخت
مى سپارمش به نسیم
 
بچه‌ها را سپردم به مادرم و آمده‌ام به کتابخانه نزدیک منزل. وقتی بچه داشته باشی آن هم دو تا، همه زندگی‌ات خلاصه می‌شود در بچه‌داری. تقریبا به هیچ کار دیگری نمی‌رسی و همه‌ی آن کارهای دیگر که قبلاً آزادانه انجامش می‌دادی تبدیل می‌شود به یک رویا. رویای خواندن یک صفحه از کتابی که خوشدلانه خریده‌ای تا وسط رسیدگی به بچه‌ها بخوانی. کار بچه‌ها تمام وقت است و اگر ساعتی آسوده‌ات بگذارند باید بخوابی! خواب که اگر پاره پاره به بدنت نرسانی از هم می
برای دانلود آهنگ کلیک کنید
آیسون پاره پاره
دانلود آهنگ ترکی آیسون به نام پاره پاره
Aysun – Parə Parə
دانلود آهنگ ترکی آیسون به نام پاره پاره
دانلود آهنگ با دو کیفیت ۱۲۸ و ۳۲۰
متن آهنگ ترکی آیسون به نام پاره پاره

.:( دانلود تمامی آهنگ های کنعان مهراب زاده ):.

کانال تلگرامی مشگین موزیک
https://t.me/meshginmusic
دانلود آهنگ جدید تورکی از سایت مشگین موزیک

.:( صفحه اصلی سایت ):.
برای دانلود آهنگ کلیک کنید
 
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید. 
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید. 
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید. 
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد. 
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گ
پیش از آنکه چشم هایش مرزی برای حضور 'او' پیدا کنند،
آن زمان که 'او' برایش تصویرى بود بافته از کلام و قلم،
هر صبح، خورشید که سر بر می آورد، گویی که او جانی در جانش می دمید. 
پرتو گرم 'او' به نقطه نقطه ی وجودش می تابید. 
آبی که به سر و رو می زد، باران نرم بوسه های 'او' بود و در مقابل، بوسه ها از چشم لبریزش مى بارید. 
پنجره را هم که می گشود، عطر شیرین 'او' پیچیده در خنکای نسیم، می وزید و هوایش را تازه می کرد. 
پرنده ها آیینه اش می شدند، به سرودن و پریدن و گر
انگار کن که شب، در ظلمت دریا، در میانه آب، تخته پاره‌ایست بر موج.
کجاست و به کجا می‌رود؟ نمی‌‌داند. 
ایستادن و ماندن و فهمیدن هم نمی‌تواند که توان و اختیار ندارد. که بی‌معنی است در آب یک جا ماندن، که می‌برد تو را به هر کجا که خواهد...
آن تخته پاره، منم. گیج و گنگ و منگ. پریشان و گم‌شده و غرق.
نه به این سویم نه به آن سو. و نه توان ماندن دارم در میان این دو سو.
طوفان است و گرداب و شب و وحشت.
خورشید را در کجا جست‌وجو کنم؟
این شب چرا سحر نمی‌شود؟
از دیارحبیب: روایتی جذاب ازشهیدی که دوبار جانش را فدای امام حسین کرد.
از دیارحبیب: سید مهدی شجاعی
معرفی:
این که میگن عشق سن و سال نمیشناسه راسته. مهم اینه که طرفت کی باشه و توقرار باشه تو این عشق چی نصیبت بشه. اگه به حرفی که زدم شک داری این کتابو بخون اگرم شک نداری بازم این کتابو بخونش تا یقین قلبی پیدا کنی.
خلاصه:
امام در کربلا یک بار شهید نمی شود. او در تک تک یاران خویش به شهادت می نشیند و هر اذن جهادی انگار تکه ای از جگر امام است که کنده میشود و ب
 
از الان گفته باشم
رییسی به قوه قضاییه رسید، حقش بود، نوش جانش
قالیباف به قوه مقننه رسید، حقش بود یا نبود، نوش جانش
اگر مجریه را حق لاریجانی می دانید روی من و امثال من حساب باز نکنید؛
بترسانید که اگر به علی خان رأی ندهید محسن هاشمی یا یکی مثل او می آید شما را می خورد هیچ فایده ای ندارد. همان محسن هاشمی بهتر از علی لاریجانی است؛ آدم لااقل می داند با کی طرف است.
قلب پیمبر سوخت آن وقتی که در سوخت
باید که پای این مصیبت از جگر سوخت
ریحانه ی احمد پس از او تا نوَد روز
شب ها درون بستر خود تا سحر سوخت
خورشید حیدر آتشی بر جانش افتاد
از سوز آن آتش ستاره با قمر سوخت
ذکر لبش در پشت در یا مرتضی بود
با عشق حیدر فاطمه در پشت در سوخت
مادر درون آتش نمرودیان رفت 
آری ولی در گوشه ی خانه پدر سوخت
با یک لگد افتاد در بر روی زهرا
آتش به جانش شعله زد تا موی سر سوخت
دیگر نباید زد به بالش تازیانه 
پروانه بی جان است در آتش اگر سوخت
«السلام علیک یا ابا عبدالله»
زیارتی برای این ایام، از زبان مولایمان
ترجمه برخی از این کلمات سوزناک
«سلام بر آن لب های خشکیده، سلام بر محاسن به خون خضاب شده، سلام بر آن
گونه خاک آلود، سلام بر آن اعضای قطعه قطعه شده، سلام بر آن دندانهای چوب
خورده، سلام بر آن سرِ بالای نیزه رفته،......
سلامِ کسی که قلبش از مصیبت جریه دار است و اشکش به یاد تو جاری است، سلامِ
کسی که دردناک و غمگین و شیفته و فروتن است، سلامِ کسی که اگر با تو در
کربلا بود با جانش در بر
رسیدم به آهنگ ستاره حامی 
خیلی وصف حال ماست!
 
تو با این لب های بسته
تو با این دل شکسته
تو با این بغض قدیمی 
که پر و بالتو بسته
چرا می خندی ستاره چرا می خندی ستاره
تو با این سینه ی داغون 
تو با این فال پریشون
تو با این زخمای رنگی
توی این شام غریبون
چرا می خندی ستاره چرا می خندی ستاره
از نگاه این شب خیس 
دل چرا نمی کنی تو
تن چرا به این سیاهی
بی گلایه می زنی تو
دل چرا نمی کنی تو
از نگاه این شب خیس
بی گلایه جون سپردن 
آخه اسمش زندگی نیست
این شب خسته و تا
آتشی در خاک غربت بود و منبوده ام در خانه امّا بی وطنرفته ام در آتش امّا زنده امامتحان پس داده ای سوزنده امیاد من آمد سیاوش بی گناهرفته در آتش و بیرون شد چو ماهاو درون آتش سوزنده رفتبا حیا وارد و از آن زنده رفتدیدم آتش بهر جانش سرد شدرد شد او ، در پشت پایش گرد شدمانده ای در خویشتن ، درمانده ، پستبار تهمت استخوانم را شکستدر میان ترس آرامش کجاست؟کنج آرامش ورای ترس هاست#احمد_یزدانی
❆ حسن(ع):نام حسن پر از فیض خداستحسن در مـذهـبم آب بقاستاینکه گویم نه غلو باشد، نهدل ما در به درِ مجتبی است ❆ خون حسین(ع):«مابینِ زمین و آسمان می خواند»سجاد به تب و چشمِ گریان می خواندای خلقِ خدا خون حسین می جوشدزینب چه حزین برادر جان، می خواند. ❆ لاله ها:سلام اللهَ بر هر چشمی که تر شد! بر آن یادی که با حسین به سر شد!ز داغ لاله های طه و یاسیندلش غمگین و جانش شعله ور شد! #سعید_فلاحی (زانا کوردستانی)#دوبیتی_مذهبی
مانند دماوندایستاده ای، محکم و استوار..خاموش...اما هنوز آتشفشانایستاده ای و نظاره میکنی تنهایی ما راهفت سین بی سردار ما راسید مدافعان حرمکجای زینبیه ایستاده ای؟مدفون آرام شبانهکجای فاطمیه گریه می کنی؟پاره پاره تن، خونین بدن، روضه خوان دست و انگشترکجای حسینیه سینه میزنی؟دلیل تازه تر انتظاربه ما بگوکجای مهدیه ایستاده ایم؟چقدر فاصله داریم تا رجعتت؟
حضرت زهرا علیها السلام پاره تن، روح و قلب پیامبر صلی الله علیه و آله
ابن صباغ مالکی از علمای اهل تسنن روایت کرده است:
وروی عن مجاهد قال : خرج النبیّ صلى الله علیه و آله وهو آخذ بید فاطمة فقال : من عرف هذه فقد عرفها ، ومن لم یعرفها فهی فاطمة بنت محمّد ، وهی بضعة منّی ، وهی قلبی وروحی الّتی بین جنبیَّ ، فمن آذاها فقد آذانی ، ومن آذانی فقد آذى اللّه .
روزی رسول خدا صلی الله علیه و آله دستان حضرت فاطمه زهرا علیها السلام را گرفت و فرمود: هر کس او را نمی
بعضی ادم ها تصمیم نهایی شان این می شود که در شهرهای مختلفی زندگی کنند. همین ادم ها درهمین مختصات زمانی، خواستند که تکه های قلب شان را در شهر های مختلف جا بگذارند. یعنی تصمیم گرفتند بمب ساعتی را در قلبشان کار بگذارند تا با اشک ها منفجر شود. بعضی وقت ها هم دلشان را بادوستی راهی دیار غربت می کنند بعد حتی دنبال تکه های گمشده در بلاد کفر هم می گردند!
ادمیزاد موجود عجیبی است! از همه عجایب ادمیزاد عجیبـتر روحیات یک "زن" است.
***
*تکه پاره های قلبم را خودت
از درون شما را گرم می‌کنند...
اما در عین حال
شما را پاره‌پاره می‌کنند!
کافکا در کرانه
#هاروکی_موراکامی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
✦ @Parsa_Night_narrator ✦
#کانال_آوای_شبانه_پارسا
#اخبار_روز_ایران_و_جهان
-tumblrhttps://avayeshabane.tumblr.com
آخرین خبرها و اتفاقات روز در وب سایت:
websitehttp://aparssa.wordpress.com
منبع خبری کانال:
#BBC_News
مشاهده مطلب در کانال
جادوگرها و شاهدخت‌ها در مدرسه‌ی دخترها مستقر شده‌اند و زندگی بدون شاهزاده‌ها را در پیش گرفته‌اند، درحالی‌که تدروس و پسرهای دیگر در قلعه‌ی قدیمی شرورها جمع شده‌اند. بین دو مدرسه، جنگی در حال شکل گرفتن است ولی آیا آگاتا و سوفی می‌توانند صلح را دوباره برگردانند؟ آیا سوفی می‌تواند وقتی تدروس قصد جانش را دارد، خوش‌قلب بماند؟ قلب آگاتا متعلق به کیست؟... بهترین دوستش یا شاهزاده‌اش؟
بسم رب الشهدا  حجت خدا... بعد از تمام شدن عملیات که فهمیدیم محسن اسیر شده یکی از بچه های حیدریون آمد و فیلم لحظه اسارت رو بهم نشون داد که تیر به پهلوء محسن خورده بود و نشوندنش عقب تویوتا و میزدنش لباش از تشنگی خشک خشک بود. یکی از داعشی ها آمد و گفت فردا از همین شبکه ویژه برنامه ای داریم. فردا دوباره به آن شبکه مراجعه کردم محسن را دیدم که دارند شکنجه میدن، روی زخمش مرهم گذاشته بودن و به شهر القائم برده بودن چند بار با طناب از گردن آویزانش کردن صدا
تشیع فردوسی و تاثیر مذهب شیعه بر روحیات وی در کلام دکتر عبد الحسین زرینکوب
دکتر عبد الحسین زرینکوب از اساتید مطرح و مشهور تاریخ و ادبیات می‌نویسد:
«فردوسی شیعی مذهب بود، و مثل همکیشان خود، از تجاوز دائم ترکان سنی بر مرزهای شرقی ایران رنج می‌برد و عمال خلیفه‌ی بغداد را در مرزهای غربی آن مثل خود خلیفه به چشم غاصب می‌نگریست. ایرانی که او آرزوی احیاء آن را داشت در فاصله‌ی بین آموی و اروند - جیحون و دجله - نمی‌گنجید و به آنچه خلیفه‌ی بغداد و دس
تشیع فردوسی و تاثیر مذهب شیعه بر روحیات وی در کلام دکتر عبد الحسین زرینکوب
دکتر عبد الحسین زرینکوب از اساتید مطرح و مشهور تاریخ و ادبیات می‌نویسد:
«فردوسی شیعی مذهب بود، و مثل همکیشان خود، از تجاوز دائم ترکان سنی بر مرزهای شرقی ایران رنج می‌برد و عمال خلیفه‌ی بغداد را در مرزهای غربی آن مثل خود خلیفه به چشم غاصب می‌نگریست. ایرانی که او آرزوی احیاء آن را داشت در فاصله‌ی بین آموی و اروند - جیحون و دجله - نمی‌گنجید و به آنچه خلیفه‌ی بغداد و دس
... نافی‌اند و نیرویند ؛ نیرویند و نافی‌اند . نیروی خام و وحشی و بازداشت شده در قید ، با شوق مجالی به فوران . تشنه‌ی رهّی و رهایش تا مگر نقطه‌ای از زندگانی را ویران کند . ویران‌گر در لحظه‌لحظه‌ی عمر خویشتن است و به‌جز ویرانی نمی‌شناسد ، مجهول و جهل است و مایه‌ی دست است . گرسنه است به چشم و گرسنه به دل ، گرسنه به روح و به دندان ؛ پس هار است و سیرمانیِ ولع پایان‌ناپذیر خود را با چشم و چنگ و دست و زبانِ ویرانی پیشه می‌کند . ترس‌زده است و از اینرو
تأثیر #محبت به اهل بیت علیهم السلام
 
▪️برید بن معاویه میگوید: در نزد حضرت امام محمّد باقر علیه السّلام بودم که مردى از اهل خراسان که پیاده از آنجا حرکت نموده بود بر حضرت داخل شد و پاهاى خود را بیرون آورده نشان داد که همه شکافته و پاره پاره شده بود.
▪️عرض کرد: «یابن رسول الله! به خدا سوگند که انگیزه حرکت من از خراسان تا اینجا جز محبّت شما اهل بیت نبوده است.»
▪️حضرت فرمودند: «به خدا سوگند اگر پاره سنگى ما را دوست داشته باشد، خدا او را با ما محش
 
 
ای اهل شفقت امشب شمع و چراغ بردارید و جای جای بیابان و دشت را روشن کنید.
شاید کودکی گوشه ایی جامانده باشد.
سفر که میرویم دسته جمعی، با کاروان، وای اگر کسی در توقف ها جا بماند. بارها میشماریم اگر یکی کم شده باشد منتظر میمانیم، حالمان خوب است و اضطرار نداریم...
 
امشب زینب با آن قلب پاره پاره اینسو و آن سو در بیابان پی طفلان سوخته دامن میدود.
چه میگوید در دل عمه سادات خدا داند.
گمشده ها غریبه نیستند جگرگوشه های زینب اند، یادگاران حسین و عباس و م
رفتی و این ماجرا را تا فصل آخر ندیدیعبّاس من! دیدی امّا مانند خواهر ندیدیآن صورت مهربان را، محبوب هر دو جهان راوقتی غریبانه می‌رفت بی‌یار و یاور ندیدیآری در آوردن تیر بی‌دست از دیده سخت استامّا در آوردن تیر از نای اصغر ندیدیحیرانی یک پدر را با نعش نوزاد بر دستیا بُهت ناباوری را در چشم مادر ندیدیشد پیش تو ناامیدی تیر نشسته به مشکتمثل من اطراف عشقت انبوه لشکر ندیدیبر گودی سرد گودال خوب است چشمت نیفتادچون چشم ناباور من دستی به خنجر ندیدیدلخ
بچه‌ها با داد و جیغ و فریاد از کلاس بیرون رفتند و کلاس آرام شد. گچ آرام چشم‌هایش را باز کرد تیکه های تنش که روی زمین ریخته بود را دید و لبخندی زد .تخته پاک کن که به او نگاه می‌کرد گفت: به چه لبخند می‌زنی؟ به تکه های تنت ؟تو داری تمام می‌شوی؟گچ راحت لم داد و دست‌هایش را گذاشت زیر سرش و گفت امروز هزار مسأله را حل کردم و به بچه های کلاس  هزار چیز تازه آموختم.روز بعد گچ تمام شده بود تخته‌پاک کن در حالی که تکه های ریخته‌ی تن گچ را تماشا می‌کردزیر ل
طناب داری که دور گلوم بود و داشت خفم می کرد پاره شد...
بلاخره نفسم بالا اومد...
مامان جون الان بهم گفت:
دخترم وسایلتو جمع کن بابات زنگ زد گفت داره میاد دنبالت عزیز دلم.
چیزی نمونده بود خفه شم.ولی...جونی نمونده برام...خوب نیست حالم.گریه ام بند نمیاد:'( مامان جون میگه دیگه بخند یه هفته گریه کردی چی شد؟ دیدی آخرش اونی شد که بهت گفتم.
ولی نمی دونه چی به سرم اومده :( بابا خودتم نمی دونی چیکار کردی باهام!! 
 
 
داره میرقصه و قر میدهچشاش دل ما رو دریدهچیه اسمت ور پریدهبه تو چه دختر ندیده
شما چقدر دلبریبگو هات داره خاله بندریبذار فدار بشم اگه زن ذلیلیبده دستتو نکن تنبلی
لاله همه دارن میگن بابایه شما پولدارهیه دوماد خوشگل و خوش جیب مثل من دوست دارهلاله مال منی تو بیا
هوادار داری تو زیادهمشون خوب میدونن مال منی پس جایی نریا
میدونی دل بیقراره لاله لاله لاله لاله زندگیم با تو بهارهلاله لاله لاله لاله
همیشه در حال فرارهدل و کرده پاره پارهزندگیم بی
1- همه تکلیف و مطالعه خود را در یک جلسه تمام نکنید.آیا همیشه، شب‌ها تا دیروقت به زور پلک‌های خود را باز نگه می‌دارید و وقت و انرژی صرف می‌کنید تا یاد بگیرید. اگر این طور است، زمان تغییر فرا رسیده است.دانش‌آموزان موفق در پاره‌وقت‌های کوتاه مدت، مطالعه می‌کنند و به ندرت مطالعه خود را در یک یا دو جلسه انجام می‌دهند.اگر می‌خواهید، دانش‌آموز موفقی باشید، باید یاد بگیرید، به طور منظم و پیوسته و در دوره‌های زمانی (پاره‌وقت‌های) کوتاه مدت مط
وَقتی پسر بچه‌ای بیش نبودم ، مسئولیت خرید شیر با من بود. آن وقت‌ها شیر‌هایِ پاکتی را بعد از ظهر‌ها بین مغازه‌ها تقسیم می‌کردند و به هر نفر هم نهایتاً دو پاکت شیر بیشتر نمی‌دادند. و من هر روز بعد از ظهر دوچرخۀ سبز رنگم را سوار می‌شدم و با مقدار پولی که مادرم دستم می‌داد می‌رفتم برایِ خرید شیر. خوش‌حال بودم از اینکه مسئولیتی را در خانواده به عهده دارم و می‌توانم هر روز انجامش بدهم. سر سفره وقتی نان و شیر می‌خوردیم همیشه به کاسه آبجی و مام
شنل پاره
رمان دردناک شنل پاره
اثر نویسنده روس، نینا بربروا است که بی‌شباهت به زندگی خود او نیست. نینا
در خانواده‌ای مرفه در پتربورگ به دنیا آمد و در نوجوانی شاهد انقلاب و
فروپاشی نظم حاکم بر جامعه روسیه بود. او در گرماگرم انقلاب با مفهوم
نابرابری اجتماعی آشنا شد و سختی و محرومیت را با گوشت و پوست خود حس کرد.
پس
از انقلاب اکتبر بود که به دلیل فشارهای سیاسی و تنگ فضای فرهنگی، مجبور
شد سرزمین مادری را ترک کند و رهسپار تبعید شود. نینا کتاب شنل
بالاخره که باید راه دلجویی کردن از تو رو پیدا کنم.هر چقدر هم که دلخوریت از من عمیق باشه و هرچقدر ادای بی خیالی رو دربیارم تو بخشی از منی. به من برگرد...سخت گیر نباش و راه رو برای آشتی باز بگذار. من رو برای خودت مرور کن؛ منی که برای سی سالگیت از غصه ی پیرشدنت ساعتها گریه کردم و برات نامه نوشتم... اصلا مهم نیست حق با کی هست. ببین قهر روش خوبی برای ادمی که خونواده ش تکه های جانش هستن نیست. من هنوز فاطمه ام؛ هنوز و همیشه اما عمر همیشگی نیست. چرا به دلتنگی
با مرگ سه نفر در کوه اورست، شمار کوهنوردانی که ظرف یک هفته در این کوه درگذشتند به هفت نفر رسید. این تعداد از مجموع کسانی که سال گذشته در اورست کشته شدند بیشتر است.
در سال جاری، ازدحام کوهنوردان در نزدیکی قله اورست بی‌سابقه بوده است و این سه نفر روز پنجشنبه و در حال بازگشت از قله به دلیل خستگی در میانه این ازدحام جانشان را از دست دادند. به گفته یکی از هماهنگ‌کننده‌های محلی، یکی از سه کوهنوردی که جانش را از دست داده، ۱۲ ساعت در ازدحام جمعیت گیر
از یک جایی به بعد شیفته حنیف شدم. هی نگاهش کردم و بغض کردم. هی محو چاوش خواهی‌اش شدم و حسرت خوردم. از یک جایی به بعد، برادر جان برای من شد روضه مصور. هی کاش و آه شدم وقت شنیدن «چشم»‌ حنیف به هر چه برادر جانش می‌خواست. این حجم دل سپردگی، این عمق از خاطر کسی را خواستن، کاش ما داشتیم برای امام زمان. کاش قد حنیف بشوم در دلدادگی، که هر چه تو بخواهی... که فقط نگاهم کن...که دنیا نباشد اگر تو نباشی... که لب تر کن فقط... کاش حنیف باشیم برای امام زمان...یار تنوری.
اگه بدونین چه کونی ازم پاره شد تا به اتوبوس رسیدم
می دونم بی ادبیه اما واقعا برای بیانش لازم بود همین کلمه رو به کار ببرم
یارو راننده و تعاونی تلفن بر نمی داشتن
دیر رسیدیم
با بابام دعوام شد ریدیم به هم
تو ترمینال مثه خر بدو بدو می کردیم
قلبم اومده بود تو دهنم چون اگه جا می موندم بابام جرم می داد
القصه الان تو اتوبوس در خدمت تونم
با یه کفش مجلسی کثیف و خاکی که زیرش جوراب اسپورت پوشیدم :/
تازه شلوار پامم شسته بودم خشک نشده خیس خیس پامه
تا اونجا سرد
بچه مثبت مدرسه : چه آتشی می سوزانند این دوپسر شیطون و عاصی از درس و مدرسه.
بچه مثبت مدرسه : یاسر عرب، نشر سپیده یاوران
معرفی:
مثبت در منفی میشود صددرصد مثبت ولی از مدرسه اخراج می شوید!
بریده کتاب:
روزهای آخر مثل برق وباد می گذشت، کلاس ها تمام می شد و امتحانات آخر سال می رسید. امتحان آخری رو خوب یادمه. همه بچه ها طبق قرار قبلی بعد از دادن برگه امتحان بیرون مدرسه ایستادیم و دسته جمعی، کتاب های درسی رو تکه تکه و پاره پاره کردیم و آتیش زدیم. این طوری ا
آن که برهنه چنان ابتدای خودش، تمام قدبا سینه‌ی راستش، کوهستانو سینه‌ی چپش، دشتستانو تهی‌گاهش باغ‌های انگور و کرت‌های زعفرانو شرم‌گاهش سرچشمه‌ی قنات‌هابه پاس مادرش زمینو پدرش آسمانایستاده بود به تماشاباران را چشید با پوستشو آفتاب را نوشید با چشمانشنمناک، خاک را که خویشاوندش بودتنفس کردبارور شد از منظرهو خود دیگر منظره‌ای بود ‌
پ.ن: پاره‌پاره و ناشیانه تصویر شد.
این عکس را امشب، در اولین روز آغاز تبلیغات مجلس در میدان اطلسی #یزد گرفتم. تصویری از ضجه‌ی مردمی زجر دیده. از آن خط کج و معوج مشخص است نویسنده از کدام طبقه اجتماعی است. کسی که این ضجه را با جانش نوشته. حس نوشته‌ای را میدهد که یک زندانی با خون خویش بر دیوار زندان نوشته باشد. جای چنگ زدن‌های این جسم نیمه‌جان کنار نوشته خویش بر این دیوار زندان پیداست. چقدر همین عبارت حرف دارد. او از همه بریده. برایش هیچ کس مهم نیست. هیچ آرمانی نمیخواهد. او میگوید:
اولین صبح بیست و سه سالگی شبیه یک ساحل مه گرفته بود... شبیه یک قایق کاغذی کوچک که بر فراز سنگی بزرگ در اسکله این‌پا و آن‌پا می‌کرد... شبیه یک میز فلزی در مغازه‌ی آش فروشیِ آن سر شهر که بوی پیاز داغ مانده به جانش تنیده بود... شبیه آدامس سبز نعنایی پاخورده و چسبیده به آسفالت خیابان... شبیه چرت عصرانه‌ی یک جاشو در قُماره‌ی لنجی بر آب‌های دور... شبیه کلاغ‌های پیرِ سرمازده‌ی روی سیم های تلفن که بی‌صدا به توقف اتوبوس‌های شهرداری نگاه می‌کردند... ا
علی را ببین، فقط یکی است!
اولین مرد مسلمان که تربیت شده رسول خداست و پشت رسول خدا می ایستد و
در همان اولین دعوت رسمی، وصی و برادر و جانشینش لقب می گیرد.
لیلة المبیت شاهکار ایثار علی بود که در شأنش آیه نازل شد.
جنگ خندق، ضربه علی، فراتر از عبادت امت خوانده شد.
فتح خیبر، علی حماسه ای دیگر آفرید و ستوده شد.
در رکوع نمازش نیز احسان را فراموش نکرد و در شأنش کلام وحی نازل شد.
سه روز گرسنگی کشید و افطارش را به مسکین و یتیم و اسیر بخشید و خدا
در وصفش، به جا
چطور بفهمیم که انگشت شست پیچ خورده است؟





پیچ خوردن انگشت شست در اثر پاره شدن
یا کشیده شدن رباط اتفاق می افتد. رایج ترین علت پیچ خوردن انگشت شست پاره
شدن رباط جانبی است. بیشتر پیچ خوردگی ها با درمان های خانگی بهبود پیدا
می کنند و به جراحی نیاز ندارند.
ادامه مطلب
#جنگ_شناختی یعنی همین‼️ این تصاویر از عراق همان تصویری است که رسانه‌های استعمار دنبالش می‌گردند... این تصویر یعنی: اگر ما نباشیم، وحشی‌های جهان سومی یکدیگر را پاره پاره خواهند کرد، استقلال داشتن بلوغ عقلی و تاریخی می‌خواهد که این‌ها ندارند. پس باید به اشغال تن بدهند و هزینه‌ی آنرا بپردازند تا دست کم زنده بمانند!! وحید یامین پور دشمن می‌خواهد تصاویر میهمان نوازی و مهربانی عراقی‌ها با زوار ایرانی اربعین را در ذهن ایرانی‌ها با تصویر قت
قلم و اشک و شعر و شب، یعنی...باید این بار استخاره کنماز تو گفتن همیشه راحت نیستشاید این بار استعاره کنم
 
زخم یعنی تو رو نمیبینمنمکِ زخم، اینه دنیامیهی نمک روی زخم من، بسه...چجوری توی خواب و رویامی؟
 
سهم روزام، خنده های بلندشب، ولی باز سهم هق هق بودکاش بودی حوالی شعرمهمه چی کاش مثل سابق بود
 
قول دادم غزل سرا باشمبا غزل شعر عاشقانه بگمآنچنان پاره پاره شد قلبمقصد کردم چهار پاره بگم
 
از مسیری که رفته بودی توجاده ای مونده تا که غم بخورممن شبیه گ
این سرگردانی، این بی تو بودن، این تنهایی، سخت است. امانمان را بریده است ولی امیدمان را نه.
 
روزها می‌گذرند و ما همینطور غرق می‌شویم، نه که امروز نجات پیدا کنیم و فردا باز غرق شویم، نه، هی غرق‌تر می‌شویم. انگار هرچه دست و پا می‌زنیم در جهت عکس حرکت می‌کنیم. به دنبال یک دستیم، یه دست راه‌گشا یک دست گره‌گشا یک دست نورانی.
 
آسمان با تمام وسعت بر ما تنگ شده و زمین انگار از دستمان خسته‌ است. نکند او هم دلش تنگ است؟ نکند او هم هرچه دست و پا می‌ز
سلام وخسته نباشید خدمت خانواده برتری ها
من دانشجوی روانشناسی هستم و به شدت دوست دارم یک کار پاره وقت داشته باشم، البته خانواده م مخالف بودن و برای همین هر شغلی رو انتخاب میکردم یه عیبی میذاشتن روش و سرخورده میشدم ، مثلا یک کار در فروشگاه انتخاب میکردم میگفتن دختر نباید فروشندگی کنه، یا تو باید اگه کارفرمات گفت فروشگاه رو طی بکشی ها!
خلاصه دیگه اعتماد به نفس قبلم رو ندارم که هر کاری رو برم، ولی حتما کار میخوام، نظر شما چیه؟، چه شغل پاره وقت م
باسمه تعالیخاندان پیامبر اسلامعبداللهغزل۲کرد جد مصطفی ، عهد و قراری با خداگر دهی ما را پسر، از ده کنم یک را فدامی کنم قربانی یزدان، تنی از ده نفرگر شوم من صاحب اولاد ، ای ما را شفانذر جد مصطفی گردد محقق سوی حقصاحب فرزند می گردد،به اذن حق ورامی زند قرعه کدامین دلبرش گردد هلاکمی شود قرعه به نام باب و جان مصطفیباب احمد می شود نامش برون نه مرتبهبار آخر قرعه بر اشتر فتد در ماجراچون که عبدالله باشد، صاحب عز و مقاممی شود صد اشتری قربانی و جانش رهاس
ما را رها کُنید دَر این رنج بی حساب‏
‌‏با قلب پاره پاره و با سینه ای کباب‏
‌‏عُمری گذشت در غم هجران روی دوست‏
‏مُرغم درون آتش و ماهی بُرونِ آب‏
‌‏حالی نشد نصیبم از این رنج و زندگی‏
پیری رسید غرق بطالت پس از شباب‏
‌‏از دَرس و بحث مَدرسه ام حاصِلی نشد‏
‏کی میتوان رسید بدَریا ازین سراب‏
‌‏هَرچه فرا گرفتم و هَرچه ورق زدم‏
چیزی نبود غیر حجابی پس از حجاب‏
‌‏هان ای عزیز! فصل جوانی بهوش باش!‏
دَر پیری از تو هیچ نیاید بغیر خواب‏
‌‏این جٰ
- آدمی در هر گوشه‌ای ازین هزارتوی زندگی که باشد چشمش به آن گوشه‌ی دیگر است. علتش هم ذات کمال طلب آدمی است. چاقوی تیز کمال طلبی اگرچه مصلح است اما گاه تنت را پاره پاره می‌کند. واقعیت این است که گوشه‌های این هزارتو اگرچه متفاوت ولی چشمگیر نیست "اگر از بیرون به آن نگاه کنی". 
- درک این مطلب نه به خواندن و حفظ کردن است که به تکرار در روزمه زندگی است. تکرار تا باور قلبی. آنقدر که اگر "همه" چیز را از ما گرفتند افسرده، غمگین و هراسان نشویم.
- "از کسانی نبا
هر چی بیشتر میگذره، ییشتر به این میرسم که در زندگی اش و در قلبش هیچ اثری از من را نگه نداشته است.   دلم را خوش کنم به امید واهی و خیال های بی اساس که چه!  تا چه موقع؟   
دریغا که نیست نشانی از من..
سوالم اینست که به کدام عهد نانوشته ای ماندم.  بخاطر هیچ که آدم نمیماند.. خب باید بالاخره باور کنم که هیچ نمانده است از من در قلب و جانش.  سوگواری و اندوه من از این است که روزی هیچ اثری از او در من هم نمانده باشد.. و قاطعانه تمام شده باشد..  که در آنصورت.. هیچ
با پسرش وارد نانوایی می شود :
نونوا : ... [ مشغول در آوردن نون سنگگ از تنور ]او : ... [ مشغول در آوردن کارت های بانکی ]
نونوا : ... [ دو عدد نان بر روی این (نمی دونم چیه اسمش) می اندازد ]
او : ... [ مشغول بر انداز کردن کارت ها ]
نونوا : چند تا می خوای ؟!
او : ... بذار ببینم چقدر پول دارم تو کارتم ؟
نونوا : ...
او : [ به اندازه سه عدد نان کارت می کشد ، کارت اول موجودی ندارد ]
نونوا : ...
او : [ کارت دوم هم ندارد و کارت سوم به اندازه یک عدد نان موجودی دارد ] می گوید یکی برداشتم !
ن
چه کریم است اگر حرّ بشوی می بردت ... 
لرزه ای بر اندامش افتاده بود.یکی از سپاهیان عمرسعد گفت: می خواهی یورش بری؟ وضع مشکوکی داری! تو را در هیچ میدانی اینچنین ندیدم، این چه حالی است؟حرّ گفت: خود را میان بهشت و جهنّم می بینم، به خدا سوگند، چیزی را بر بهشت ترجیح نمی دهم هرچند پاره پاره و سوزانده شوم.تازیانه ای بر اسب زد و به قصد حسین (علیه السلام) تاخت... 
نفس المهموم، شیخ عباس قمی، ص319. 
‼️گاهی میان بهشتی یا جهنّمی شدن یک انتخاب فاصله است!! مواظب انت
 
 
دانلود اهنگ لاله TMBAX
داره میرقصه و قر میدهچشاش دل ما رو دریدهچیه اسمت ور پریدهبه تو چه دختر ندیده
شما چقدر دلبریبگو هات داره خاله بندریبذار فدار بشم اگه زن ذلیلیبده دستتو نکن تنبلی
لاله همه دارن میگن بابایه شما پولدارهیه دوماد خوشگل و خوش جیب مثل من دوست دارهلاله مال منی تو بیا
هوادار داری تو زیادهمشون خوب میدونن مال منی پس جایی نریا
میدونی دل بیقراره لاله لاله لاله لاله زندگیم با تو بهارهلاله لاله لاله لاله
همیشه در حال فرارهدل و کرد
نام کتاب: ورق پاره های زندان
نویسنده: بزرگ علوی (۱۲۸۳ - ۱۳۷۵)
ناشر: انتشارات آذر
نوبت و تاریخ چاپ: احتمالا چاپ اول ،۱۳۷۸، تهران
تعداد صفحات: ۱۶۰ صفحه
اندازه صفحات: ۲۲×۱۵
عکس: ندارد
شابک:   ۹۶۴۹۰۶۶۶۵۹ |   ISBN: 964-90666-5-9
* محل نگهداری کتاب: کتابخانه‌ی هلال احمر شهر بیجار
* تاریخ مطالعه: مطالعه‌ی اول از تاریخ چهارشنبه ۱۳۹۸/۰۴/۱۹ (۱۰:۱۵) ( به جای علی جعفرزاده) تا پنج شنبه ۹۸/۰۴/۲۰ (۲۰:۳۳) 
* محل مطالعه: اتاق کشیک هلال احمر
* معرفی و بررسی کتاب:
این کتاب، خاطر
«سکانس اول»یک روز دو رفیق دانشجو، توی سالن دانشگاه نشسته بودند که دختری از کنارشان گذشت. پسرک اولی رو به رفیقش کرد و گفت مدتی است که دل به آن دخترک چادرپوش بسته است. پسرک دومی سرش را برگرداند و دخترک را سر تا به پا پایید و چیز زیادی نگفت. انگار آدم دیگری شده بود. انگار آفتاب ته دلش خاموش می‌شد و شیطان تنش را پر می‌کرد. دیگر صدای رفیقش را نمی‌شنید. چیزی در تمام ذهنش تکرار می‌شد: « عشق اگر عشق است، چرا برای من نباشد؟». پسرک برخواست و از رفیقش دور
نخست باید از او می‌پرسیدم که چگونه به این‌جا رسیده و سپس می‌بایست کشف می‌کردم که چه چیز یا چیزهایی او را از بیش از این پیش رفتن در این مسیر بازداشته است. اما همه "باید"ها را در دالان‌های بی‌توجهی ذهنم رها ساختم و تنها اندیشیدم اکنون که به این نقطه رسیده است، چگونه جانش را از او بستانم و دچار مرگ‌ش کنم. سرنوشت او چنان در دستان من جای گرفته بود، که گویی گردنش را میان دو دستم می‌فشردم و او، هر آن که می‌گذشت، به بازگشت به هیچ، نزدیک‌تر می‌شد.
داغ سنگین حسن مانندداغ کربلاست/ماه غمگین صفر شور بقیع تانینواست/مجتبی خلوت نشین ربنای ایزدی/سبط اکبر وارث حق ازبرای مصطفاست/نورچشم فاطمیه برکت ازکوثراست/جانشین وجلوه گاه آن علی مرتضاست/وصف اوراکس نداندجز قلوب اهل بیت/گوهرخوب ولایت بنده خوب خداست/باتمام این تفاضل هست مظلوم زمان/دردرون خانه خود دشمن اوآشناست/زهرهمسرقلب او را پاره پاره کرده است/هم حسین وزینب او غرق درشور عزاست/شیعه باران بهاری گریه داردبر حسن/یوسف زهراهمیشه مرهم آل عباست/
 
 
این روزها بهای زندگی عجیب و غریب شده .
برای دولت زندگی عدد شده .
برای اونی که تا دیروز قصد خودکشی داشت شده نعمت .
برای اونی که زندگی بهای بالایی داشت بی ارزش شده .
 
 
این قطره ها شاید قطرات آخر باشه . مزه مزه کنان و با سرخوشی نوش جانش کنیم .
هر چی میگذره خبرهای جدیدی حاکی از حمله به سایر ارگان های بدن شنیده میشه .
مرگ در افراد بی علامت زیاد شده .
سکته مغزی در افراد 30 تا 50 سال در نیویورک 7 برابر شده.
خلاصه با بد دشمنی سر و کار داریم . موذی و غیرقابل پ
چگونه متوجه شویم که تسمه تایم پاره شده و تایمینگ سوپاپ‌ها به هم خورده است؟
پاسخ: چنان‌چه موتور روشن نشود یا استارت هرز و بدون کمپرس عمل کند احتمال پاره شدن تسمه تایمینگ می‌رود. در این صورت خودرو را هل ندهید. قاب تسمه تایم را باز کنید و از پارگی تسمه مطمئن شوید.
عملکرد نامنظم موتور به چه علت است؟
پاسخ: مسدود بودن فیلتر سوخت با تغییر الگوی جریان سوخت، عملکرد نامنظم موتور را در پی دارد. شاید در سرعت زیاد یا دور موتور زیاد مشکلی پیش نیاید، اما با
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
نوشته بود شبکه من و تو ضد انقلاب است
باید می‌گفت ضد و جمهوری اسلامی است
نوشته بود جناح محمدعلی کارشناس شبکه من و تو جانش را برای سردار سلیمانی میدهد
وظیفه اش. را انجام میدهد چیز مهمی نیست
سؤال من اینجاست کسی که خودش را فدایی سلیمانی میداند در شبکه من و تو چه میکند؟چرا باید این شبکه را به رسمیت بشناسد و پای درآن گذارد و باعث رونق آن شود....
این جناح محمدعلی از یک شطرنج باز باید می آموخت ک
بسم الله الرحمن الرحیم
یافارس الحجاز ادرکنی الساعه العجل
نوشته بود شبکه من و تو ضد انقلاب است
باید می‌گفت ضد و جمهوری اسلامی است
نوشته بود نجاح محمدعلی کارشناس شبکه من و تو جانش را برای سردار سلیمانی میدهد
وظیفه اش. را انجام میدهد چیز مهمی نیست
سؤال من اینجاست کسی که خودش را فدایی سلیمانی میداند در شبکه من و تو چه میکند؟چرا باید این شبکه را به رسمیت بشناسد و پای درآن گذارد و باعث رونق آن شود....
این نجاح محمدعلی از یک شطرنج باز باید می آموخت ک
 
 
باسمه تعالیچلچراغقضاوتقصیده ۹آنچه مردم درظواهر شاهدند، گشته ملاکبا قضاوتهای بی جا، می کنند مردم هلاکسخت باشد، تا که یابی واقعیت را نخستنیت است تنها ملاک صحت اندر اصطکاک
 
عاشقی در گفتن و ابراز عشق و عشوه نیستاین بود یک ظاهری از عشق و عاشق شد هلاکبین ربا و بیع را، داد و ستد باشد عملظاهر یکسان، کجا دارند معنی اشتراکآنچه می بینی، نمی باشد ملاکی در قضامستند باید سخن گفت و مکن مرده خوراکگر کسی ساکت بود، هر گز مگو نالایق استمی نمایاند خودش ر
بسم الله الرحمن الرحیم
از خواب بیدار میشوم عجیب دلتنگم، دلتنگ حرم رویایی ام دلتنگ ایوان طلای زیبای بابا علی...
گوشی ام را برمیدارم مدح پدر را میگذارم دلم جلا میابد
دلم خبرم میدهد بین این عید بزرگ و این دلتنگی ارتباطیست
میرورم مفاتیح را برمیدارم تا نگاهی به اعمال این روز بزرگ بیندازم
میبینم از اعمال امروز زیارت باباست اشک شوق در چشمانم حلقه میزند آخر باباعلی،جان پیامبر است جای تعجب ندارد روز مبعثش بروی و جانش را زیارت کنی 
اللهم اجعل محیای
زنی که توسط برادرانش شکنجه و سپس در یک قبرستانی زنده به گور شده بود توانست با بیرون آمدن از قبر جانش را نجات دهد.
زن میانسال اکراینی که در یک قبر زنده به گور شده بود با خوش شانسی از این حادثه جان سالم بدر برد. " نینا رُدچِنکو " ۵۷ ساله که توسط دو برادر ۲۷ و ۳۰ ساله اش مورد شکنجه
ادامه مطلب
اول صبحی دیدم که یک گوشواره اش نیست.. کجا افتاده؟ دیشب قبل خواب که توی گوشش بود.. حتما یک جایی دور و ور تخت است.. گشتم، نبود.. نکند سوراخ گوشش بسته شده باشد؟ دوماهگی اش را به یاد می آورم و جیغ هایش موقع سوراخ شدن گوش ها.. نه، دلم نمیخواهد دوباره درد بکشد مخصوصا حالا که بزرگتر شده.. یک جفت گوشواره دیگر دارد.. میخواهم بگذارم گوشش ببینم داخل میشود یا نه.. نمی گذارد.. بیخیال میشوم.. بماند وقتی خوابید..
آرام سر پایم خوابیده..
گوشواره داخل نمی رود.. انگار پشت

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب این وبلاگ

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها